معنی فارسی smidgin

B1

مقدار بسیار کم یا کمی از چیزی.

A very small amount or a little bit.

noun
معنی(noun):

A very small quantity or amount.

مثال:

Move it a smidgen to the right.

example
معنی(example):

من یک ذره خامه به قهوه‌ام اضافه می‌کنم.

مثال:

I’ll add a smidgin of cream to my coffee.

معنی(example):

تنها یک ذره زمان تا مهلت باقی مانده است.

مثال:

There’s just a smidgin of time left before the deadline.

معنی فارسی کلمه smidgin

: معنی smidgin به فارسی

مقدار بسیار کم یا کمی از چیزی.