معنی فارسی smoggiest

B1

صفت عالی که به معنی بیشترین آلودگی و دود در هوا است.

Superlative form of smoggy; most filled with fog or smoke.

example
معنی(example):

شب گذشته آلوده‌ترین شب سال بود.

مثال:

Last night was the smoggiest night of the year.

معنی(example):

آن روز آلوده‌ترین روز ثبت شده در شهر بود.

مثال:

That day was the smoggiest recorded in the city.

معنی فارسی کلمه smoggiest

: معنی smoggiest به فارسی

صفت عالی که به معنی بیشترین آلودگی و دود در هوا است.