معنی فارسی smooch

B1 /smuːtʃ/

بوسه‌ای نرم و عاشقانه که معمولاً برای نشان دادن محبت و affection به کار می‌رود.

A light kiss or a kiss that shows affection.

noun
معنی(noun):

A kiss.

verb
معنی(verb):

To kiss.

مثال:

They smooched in the doorway.

example
معنی(example):

آنها قبل از خداحافظی یک بوسه سریع رد و بدل کردند.

مثال:

They shared a quick smooch before saying goodbye.

معنی(example):

او برای نشان دادن محبتش به او یک بوسه بر روی گونه‌اش زد.

مثال:

He gave her a smooch on the cheek to show his affection.

معنی فارسی کلمه smooch

: معنی smooch به فارسی

بوسه‌ای نرم و عاشقانه که معمولاً برای نشان دادن محبت و affection به کار می‌رود.