معنی فارسی smoor

B2

خاموش کردن آتش با استفاده از مواد محصور یا گازهای غیر قابل احتراق.

To extinguish a fire by smothering it, typically by restricting oxygen.

verb
معنی(verb):

To suffocate or smother.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند آتش را قبل از رفتن به رختخواب خاموش کنند.

مثال:

They decided to smoor the fire before going to bed.

معنی(example):

شما باید زغال‌ها را smoor کنید تا از شعله ور شدن دوباره‌شان جلوگیری کنید.

مثال:

You should smoor the coals to prevent them from reigniting.

معنی فارسی کلمه smoor

: معنی smoor به فارسی

خاموش کردن آتش با استفاده از مواد محصور یا گازهای غیر قابل احتراق.