معنی فارسی smyrnean

B1

اسمیرنی، بیانگر فرهنگ و تاریخ مرتبط با اسمیرنا.

Of or relating to Smyrna or its inhabitants.

example
معنی(example):

او به عنوان یک اسمیرنی با ریشه‌هایی در اژه شناسایی می‌شود.

مثال:

He identifies as a smyrnean with roots in the Aegean.

معنی(example):

رسم و رسوم اسمیرنی زنده و رنگارنگ هستند.

مثال:

The smyrnean traditions are vibrant and colorful.

معنی فارسی کلمه smyrnean

: معنی smyrnean به فارسی

اسمیرنی، بیانگر فرهنگ و تاریخ مرتبط با اسمیرنا.