معنی فارسی snaw

B1

برف، به‌ویژه در زبان اسکاتلندی، به بارش برف اشاره دارد.

Snow, particularly in Scottish dialect.

example
معنی(example):

با نزدیک شدن زمستان، برف شروع به باریدن کرد.

مثال:

It was starting to snaw as winter approached.

معنی(example):

آنها دوست داشتند برف را از پنجره تماشا کنند.

مثال:

They loved to watch the snaw fall from the window.

معنی فارسی کلمه snaw

: معنی snaw به فارسی

برف، به‌ویژه در زبان اسکاتلندی، به بارش برف اشاره دارد.