معنی فارسی snoopily
B1بهطور کنجکاوانه و با تمایل برای دانستن بیشتر از آنچه مربوط به فرد است.
In a manner characterized by excessive inquisitiveness or prying.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در حین صحبت کردن به طرز کنجکاوانهای به او نگاه کرد.
مثال:
He looked at her snoopily while she was talking.
معنی(example):
او به طرز کنجکاوانه پیامهای گوشی او را وقتی که او نبود، بررسی کرد.
مثال:
She snoopily checked the messages on his phone when he wasn't looking.
معنی فارسی کلمه snoopily
:
بهطور کنجکاوانه و با تمایل برای دانستن بیشتر از آنچه مربوط به فرد است.