معنی فارسی snoutless

B1

بدون سناوت، به ویژه در زمینه‌های مربوط به حیوانات یا موجودات دریایی.

Lacking a snout, often used in the context of animals.

example
معنی(example):

آن ماهی عجیب سناوتلس بود و به طرز خاصی متفاوت به نظر می‌رسید.

مثال:

The strange fish was snoutless and looked rather different.

معنی(example):

برخی از گونه‌های ماهی سناوتلس هستند و ساختار بینی معمول را ندارند.

مثال:

Some species of fish are snoutless, lacking the typical snout structure.

معنی فارسی کلمه snoutless

: معنی snoutless به فارسی

بدون سناوت، به ویژه در زمینه‌های مربوط به حیوانات یا موجودات دریایی.