معنی فارسی snum

B1

صدایی که نشانه احساس خشنودی یا راحتی است.

A sound made to express contentment or pleasure.

example
معنی(example):

او صدای خوشحالی از خود درآورد.

مثال:

He let out a snum of contentment.

معنی(example):

نوزاد هنگامی که غذا خورد صدای خوشحالی درآورد.

مثال:

The baby made a snum when he was fed.

معنی فارسی کلمه snum

: معنی snum به فارسی

صدایی که نشانه احساس خشنودی یا راحتی است.