معنی فارسی soberize
B1جدی کردن، تبدیل به وضعیت متعادل و دوری از خستگی یا هیجان.
To make sober or serious; to bring to a state of sobriety.
- VERB
example
معنی(example):
آنها هدف دارند که جو مهمانی را جدی کنند.
مثال:
They aim to soberize the party atmosphere.
معنی(example):
برای جدی کردن افکار خود، چند لحظه بفکر کنید.
مثال:
To soberize your thoughts, take a moment to breathe.
معنی فارسی کلمه soberize
:
جدی کردن، تبدیل به وضعیت متعادل و دوری از خستگی یا هیجان.