معنی فارسی soberizing

B1

فعالی که جدی می‌کند و به فرد کمک می‌کند تا از حالت هیجانی بیرون بیاید.

The process of making sober; encouraging sobriety.

example
معنی(example):

اثر جدی‌کننده سخنان او مشهود بود.

مثال:

The soberizing effect of his words was apparent.

معنی(example):

لحظات جدی‌کننده به ما کمک می‌کنند تا رشد کنیم.

مثال:

Soberizing moments help us grow.

معنی فارسی کلمه soberizing

: معنی soberizing به فارسی

فعالی که جدی می‌کند و به فرد کمک می‌کند تا از حالت هیجانی بیرون بیاید.