معنی فارسی sobersidedly

B1

به روشی جدی و بدون شوخی یا خوش‌اخلاقی صحبت کردن.

In a serious or earnest manner; without humor.

example
معنی(example):

او به طور جدی در مورد مسائل سخت صحبت کرد.

مثال:

She spoke sobersidedly about the serious issues.

معنی(example):

لحن جدی او توجه همه را جلب کرد.

مثال:

His sobersidedly tone made everyone pay attention.

معنی فارسی کلمه sobersidedly

: معنی sobersidedly به فارسی

به روشی جدی و بدون شوخی یا خوش‌اخلاقی صحبت کردن.