معنی فارسی solate
B1جدا کردن، ترسیم مرزها و فاصله بین چیزها.
To isolate or separate something.
- VERB
example
معنی(example):
در باغ، میتوانیم گیاهان را به منظور اطمینان از دریافت نور کافی جدا کنیم.
مثال:
In the garden, we can solate the plants to ensure they receive enough sunlight.
معنی(example):
جدا کردن به معنی ایزوله کردن یا جداسازی چیزی است.
مثال:
To solate means to isolate or separate something.
معنی فارسی کلمه solate
:
جدا کردن، ترسیم مرزها و فاصله بین چیزها.