معنی فارسی soliloquises
B1تنها سخن گفتن، به معنای بیان افکار به صورت بلند در وضعیت تنهایی.
Third person singular of soliloquize; to speak thoughts aloud when alone.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform a soliloquy; (of a character) to talk to oneself.
example
معنی(example):
او در حین پیادهرویهای شبانهاش تنها سخن میگوید تا فکرهایش را مرتب کند.
مثال:
He soliloquises during his nightly walks to sort out his thoughts.
معنی(example):
او زمانی که در حال تصمیمگیری سختی است تنها سخن میگوید.
مثال:
She soliloquises when she is trying to make a tough decision.
معنی فارسی کلمه soliloquises
:
تنها سخن گفتن، به معنای بیان افکار به صورت بلند در وضعیت تنهایی.