معنی فارسی solvabled

B1

قابل حل، به حالتی اطلاق می‌شود که مشکلی یا معادله‌ای دارای راه‌حل باشد.

Capable of being solved or resolved.

example
معنی(example):

مسئله با رویکرد جدید حل شد.

مثال:

The problem was solvabled by the new approach.

معنی(example):

بسیاری از معادلات با تکنیک‌های صحیح قابل حل هستند.

مثال:

Many equations can be solvabled with the right techniques.

معنی فارسی کلمه solvabled

: معنی solvabled به فارسی

قابل حل، به حالتی اطلاق می‌شود که مشکلی یا معادله‌ای دارای راه‌حل باشد.