معنی فارسی sonic barrier
B2مانع صوتی، جایی که سرعت یک وسیله نقلیه به سرعت صوت میرسد و رفتار آن تغییر میکند.
A physical boundary that occurs when an object moves at the speed of sound.
- noun
noun
معنی(noun):
Sound barrier
example
معنی(example):
هواپیما در طول پرواز به سرعت صوت رسید.
مثال:
The aircraft broke the sonic barrier during its flight.
معنی(example):
مهندسان تلاش میکنند تا اثرات مانع صوتی را درک کنند.
مثال:
Engineers work to understand the effects of the sonic barrier.
معنی فارسی کلمه sonic barrier
:
مانع صوتی، جایی که سرعت یک وسیله نقلیه به سرعت صوت میرسد و رفتار آن تغییر میکند.