معنی فارسی sonicate

B1

عملی که در آن امواج صوتی با فرکانس بالا به مایعات اضافه می‌شود تا به اختلاط یا تجزیه کمک کند.

To apply sonic waves, often to enhance mixing or extraction processes.

verb
معنی(verb):

To disrupt with ultrasonic sound waves.

example
معنی(example):

ما باید این نمونه را سونیکیت کنیم تا فرآیند استخراج را بهبود بخشیم.

مثال:

We need to sonicate this sample to improve the extraction process.

معنی(example):

این مخلوط را سونیکیت کنید تا از پراکندگی بهتر ذرات اطمینان حاصل کنید.

مثال:

Sonicate the mixture to ensure better dispersion of the particles.

معنی فارسی کلمه sonicate

: معنی sonicate به فارسی

عملی که در آن امواج صوتی با فرکانس بالا به مایعات اضافه می‌شود تا به اختلاط یا تجزیه کمک کند.