معنی فارسی sorcer
B1جادوگر، شخصی که دارای قدرتهای جادویی است و میتواند با استفاده از جادو افکار و کارها را تحت تأثیر قرار دهد.
A person who practices sorcery; a wizard.
- NOUN
example
معنی(example):
جادوگر تمام افسونهای جادویی را میدانست.
مثال:
The sorcer knew all the magical spells.
معنی(example):
او به عنوان یک جادوگر قدرتمند در دهکدهاش شناخته میشد.
مثال:
She was considered a powerful sorcer in her village.
معنی فارسی کلمه sorcer
:
جادوگر، شخصی که دارای قدرتهای جادویی است و میتواند با استفاده از جادو افکار و کارها را تحت تأثیر قرار دهد.