معنی فارسی sort-out
B1مرتبسازی، حل کردن، از هم تفکیک کردن، بهبود وضعیت، در اینجا به معنی پیدا کردن و حل کردن مشکلات یا موضوعات است.
To organize or resolve something that is confused or problematic.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید مشکلات موجود در پروژه را حل کنیم.
مثال:
We need to sort out the issues in the project.
معنی(example):
بیایید برنامههای خود را برای آخر هفته حل کنیم.
مثال:
Let's sort out our plans for the weekend.
معنی فارسی کلمه sort-out
:
مرتبسازی، حل کردن، از هم تفکیک کردن، بهبود وضعیت، در اینجا به معنی پیدا کردن و حل کردن مشکلات یا موضوعات است.