معنی فارسی souly

B1

از نظر روح، احساسی، یا مرتبط با روح انسان، به چیزی اشاره دارد که عمیقاً احساساتی یا معنوی است.

Pertaining to the soul or spirit; deeply emotional.

example
معنی(example):

او به طرز احساسی رقصید.

مثال:

She danced souly to express her emotions.

معنی(example):

سبک آوازخوانی احساسی او، مخاطبان را مجذوب خود کرد.

مثال:

His souly style of singing captivated the audience.

معنی فارسی کلمه souly

: معنی souly به فارسی

از نظر روح، احساسی، یا مرتبط با روح انسان، به چیزی اشاره دارد که عمیقاً احساساتی یا معنوی است.