معنی فارسی spallable
B2اسپالبل، به موادی اطلاق میشود که ممکن است در اثر تنش یا آسیب ترک بخورند.
Referring to materials that may chip or flake under stress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده در شرایط سرد به عنوان اسپالبل در نظر گرفته میشود.
مثال:
This material is considered spallable in cold conditions.
معنی(example):
قبل از استفاده، مطمئن شوید که سطح اسپالبل نباشد.
مثال:
Make sure the surface is not spallable before application.
معنی فارسی کلمه spallable
:
اسپالبل، به موادی اطلاق میشود که ممکن است در اثر تنش یا آسیب ترک بخورند.