معنی فارسی sparkplugged
B1به معنای عدم کارایی شمع جرقه در یک موتور، که منجر به مشکلات عملکرد میشود.
Describing a situation where spark plugs are faulty, impacting the engine's performance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماشین روشن نمیشد زیرا شمع جرقهاش خراب بود.
مثال:
The car wouldn't start because it was sparkplugged.
معنی(example):
یک موتور دارای شمع جرقه خراب میتواند عملکرد ضعیفی داشته باشد.
مثال:
A sparkplugged engine can cause poor performance.
معنی فارسی کلمه sparkplugged
:
به معنای عدم کارایی شمع جرقه در یک موتور، که منجر به مشکلات عملکرد میشود.