معنی فارسی spatterdashed

B2

نوعی طراحی که شامل نقاط یا الگوهای پراکنده است.

A design characterized by scattered spots or patterns.

example
معنی(example):

کاغذ دیواری اسپاتر دَش به اتاق زیبایی خاصی بخشید.

مثال:

The spatterdashed wallpaper added a unique flair to the room.

معنی(example):

او یک طراحی اسپاتر دَش را برای پیراهن جدیدش انتخاب کرد.

مثال:

He chose a spatterdashed design for his new shirt.

معنی فارسی کلمه spatterdashed

: معنی spatterdashed به فارسی

نوعی طراحی که شامل نقاط یا الگوهای پراکنده است.