معنی فارسی spatterdasher

B1

ابزاری که برای ایجاد اثرات بصری با نقاط پراکنده استفاده می‌شود.

A tool used to create visual effects with scattered spots.

example
معنی(example):

اسپاتر دَشری اثر شگفت‌انگیزی بر روی بوم ایجاد کرد.

مثال:

The spatterdasher created a stunning effect on the canvas.

معنی(example):

او با استفاده از اسپاتر دَشری، دعوتنامه‌های مهمانی را تزئین کرد.

مثال:

Using a spatterdasher, she decorated the party invitations.

معنی فارسی کلمه spatterdasher

: معنی spatterdasher به فارسی

ابزاری که برای ایجاد اثرات بصری با نقاط پراکنده استفاده می‌شود.