معنی فارسی spatterproof
B1توصیف کنندهٔ چیزی که در برابر پاشش مایعات مقاوم است.
Describing something that is resistant to liquid splashes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کتانی جدید او ضد پاشش است و برای روزهای بارانی مناسب است.
مثال:
Her new jacket is spatterproof, perfect for rainy days.
معنی(example):
آنها یک پوشش ضد پاشش بر روی مبل نصب کردند.
مثال:
They installed a spatterproof cover on the couch.
معنی فارسی کلمه spatterproof
:
توصیف کنندهٔ چیزی که در برابر پاشش مایعات مقاوم است.