معنی فارسی spayad

B1

اسپایاد کردن، عمل جراحی برای جلوگیری از تولید مثل در حیوانات.

The surgical procedure to remove the reproductive organs of female animals to prevent breeding.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت حیوانات خانگی خود را برای جلوگیری از افزایش جمعیت اسپایاد کند.

مثال:

She decided to spayad her pets to prevent overpopulation.

معنی(example):

بسیاری از پناهگاه‌های حیوانات صاحبان را تشویق می‌کنند که حیوانات خود را اسپایاد کنند.

مثال:

Many animal shelters encourage owners to spayad their animals.

معنی فارسی کلمه spayad

: معنی spayad به فارسی

اسپایاد کردن، عمل جراحی برای جلوگیری از تولید مثل در حیوانات.