معنی فارسی specificized

B1

مشخص کردن دقیق و ویژه در یک زمینه خاص یا برای هدف خاص

To make something specific or to clarify it in detail

example
معنی(example):

این پروژه به گونه‌ای خاص مشخص شده بود تا نیازهای مشتری را برآورده کند.

مثال:

The project was specificized to meet the client's needs.

معنی(example):

ما نیازها را به‌طور خاص مشخص کردیم تا از سردرگمی جلوگیری شود.

مثال:

We specificized the requirements to avoid confusion.

معنی فارسی کلمه specificized

: معنی specificized به فارسی

مشخص کردن دقیق و ویژه در یک زمینه خاص یا برای هدف خاص