معنی فارسی speckliest

B1

شکل عالی‌تر از نقطه‌گذاری، به معنای داشتن بیشترین تعداد نقاط کوچک و رنگی.

Having the most speckles compared to others.

example
معنی(example):

این پرنگاری که من هرگز دیده‌ام، نقطه‌گذاری‌ترین است.

مثال:

This is the speckliest pattern I've ever seen.

معنی(example):

پارچه با نقطه‌گذاری‌ترین توجه همه را جلب کرد.

مثال:

The speckliest fabric caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه speckliest

: معنی speckliest به فارسی

شکل عالی‌تر از نقطه‌گذاری، به معنای داشتن بیشترین تعداد نقاط کوچک و رنگی.