معنی فارسی speccy

B1

نقش صفت برای توصیف شخصی که عینک می‌زند، معمولاً به صورت غیررسمی.

Informal term for someone who wears spectacles, often implying a nerdy or intellectual appearance.

adjective
معنی(adjective):

Bespectacled

example
معنی(example):

او عینک‌های خاصی دارد که او را باهوش جلوه می‌دهد.

مثال:

He has speccy glasses that make him look smart.

معنی(example):

دختر عینکی در کلاس همیشه در امتحانات نمره برتر می‌گیرد.

مثال:

The speccy girl in class always tops the exams.

معنی فارسی کلمه speccy

: معنی speccy به فارسی

نقش صفت برای توصیف شخصی که عینک می‌زند، معمولاً به صورت غیررسمی.