معنی فارسی spected
B1استفاده از شکل گذشته فعل 'انتظار داشتن' به معنای پیشبینی یا تصور داشتن.
The past tense of 'to expect', meaning to regard something as likely to happen.
- verb
verb
معنی(verb):
Expect
example
معنی(example):
از او انتظار میرفت که تا حالا گزارش را تمام کرده باشد.
مثال:
She was spected to have finished the report by now.
معنی(example):
از او انتظار میرفت که زودتر از دیگران بیاید.
مثال:
They spected him to arrive earlier than the others.
معنی فارسی کلمه spected
:
استفاده از شکل گذشته فعل 'انتظار داشتن' به معنای پیشبینی یا تصور داشتن.