معنی فارسی spects
B1کلمهای غیررسمی برای اشاره به عینک، مخصوصاً در محاوره.
A slang term for spectacles or eyeglasses.
- verb
verb
معنی(verb):
Expect
example
معنی(example):
او عینکش را برداشت تا آن را تمیز کند.
مثال:
She took off her spects to clean them.
معنی(example):
من عینکم را در خانه جا گذاشتم و نتوانستم علامت را بخوانم.
مثال:
I forgot my spects at home and couldn't read the sign.
معنی فارسی کلمه spects
:
کلمهای غیررسمی برای اشاره به عینک، مخصوصاً در محاوره.