معنی فارسی spectatress
B2تماشاگر زن، یک زن که نقش تماشاچی را ایفا میکند.
A female spectator; a woman who watches an event or performance.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تماشاگر زن در این رویداد از اجرا لذت برد.
مثال:
A spectatress at the event enjoyed the performance.
معنی(example):
به عنوان یک تماشاگر زن، او اغلب نظراتش را درباره اجراهای مختلف بیان میکرد.
مثال:
As a spectatress, she often offered her opinions on various performances.
معنی فارسی کلمه spectatress
:
تماشاگر زن، یک زن که نقش تماشاچی را ایفا میکند.