معنی فارسی spectrally
B1به صورت اسپکترا، به گونهای که مشابه یا مربوط به طیف یا تجلیات غیرمادی باشد.
In a manner relating to specters or spectral phenomena.
- ADVERB
example
معنی(example):
نور به صورت اسپکترا از طریق منشور پخش شد.
مثال:
The light was spectrally refracted through the prism.
معنی(example):
موسیقی به صورت اسپکترا نواخته شد و حس شناور بودن را تداعی کرد.
مثال:
The music played spectrally, evoking the feeling of floating.
معنی فارسی کلمه spectrally
:
به صورت اسپکترا، به گونهای که مشابه یا مربوط به طیف یا تجلیات غیرمادی باشد.