معنی فارسی spellful

B1

ساختار کلماتی که حس جادوگری و جذابیت را منتقل می‌کنند.

Having an enchanting or magical quality.

example
معنی(example):

کلمات جادوگری او توجه همه را جلب کرد.

مثال:

Her spellful words captured everyone's attention.

معنی(example):

جو جادوگری شب جذاب بود.

مثال:

The spellful atmosphere of the evening was enchanting.

معنی فارسی کلمه spellful

: معنی spellful به فارسی

ساختار کلماتی که حس جادوگری و جذابیت را منتقل می‌کنند.