معنی فارسی spellingdown
B1فرآیندی برای بهبود مهارتهای نوشتن و املای دانشآموزان.
An event or activity focused on improving spelling skills.
- NOUN
example
معنی(example):
معلم جلسهای برای بهبود املا دانشآموزان برگزار کرد.
مثال:
The teacher had a spellingdown session to help students with their writing.
معنی(example):
در طول جلسه املا، آنها بر روی اشتباهات رایج تمرکز کردند.
مثال:
During the spellingdown, they focused on common mistakes.
معنی فارسی کلمه spellingdown
:
فرآیندی برای بهبود مهارتهای نوشتن و املای دانشآموزان.