معنی فارسی sphacelating
B1عملیاتی در حال انجام برای sphacelate کردن.
The process of currently treating or processing materials.
- VERB
example
معنی(example):
Sphacelating ماده نیاز به تکنیک دقیق دارد.
مثال:
Sphacelating the material requires careful technique.
معنی(example):
آنها در حال sphacelate کردن جلبکها برای تحقیقاتشان هستند.
مثال:
They are sphacelating the algae for their research.
معنی فارسی کلمه sphacelating
:
عملیاتی در حال انجام برای sphacelate کردن.
