معنی فارسی spherule

B1 /sfɪɹjuːl/

ذره‌ای به شکل کروی که معمولاً در اندازه‌های کوچک مشاهده می‌شود.

A small, rounded body or particle, often used in geology or biology.

noun
معنی(noun):

A small sphere.

example
معنی(example):

اسفرول یک ذره کروی کوچک است.

مثال:

A spherule is a small spherical particle.

معنی(example):

گرد و غبار ناشی از آتشفشان‌ها می‌تواند شامل اسفرول‌هایی باشد که در طول فوران‌ها تشکیل شده‌اند.

مثال:

Dust from volcanoes can contain spherules formed during eruptions.

معنی فارسی کلمه spherule

: معنی spherule به فارسی

ذره‌ای به شکل کروی که معمولاً در اندازه‌های کوچک مشاهده می‌شود.