معنی فارسی sphincter
B1 /ˈsfɪŋktəɹ/اسفنکتر به عضله‌ای گفته می‌شود که باز و بسته شدن یک مجرای بدنی را کنترل می‌کند.
A circular band of muscle fibers that constricts a passage or closes a natural opening in the body.
- noun
noun
معنی(noun):
A ringlike band of muscle that surrounds a bodily opening, constricting and relaxing as required for normal physiological functioning.
مثال:
the iris sphincter in the eye
example
معنی(example):
اسفنکتر، عضله‌ای است که باز و بسته شدن یک گذرگاه در بدن را کنترل می‌کند.
مثال:
The sphincter is a muscle that controls the opening and closing of a passage in the body.
معنی(example):
پزشکان گاهی اوقات نیاز دارند اسفنکتر را هنگام معاینه بررسی کنند.
مثال:
Doctors sometimes need to examine the sphincter during a check-up.
معنی فارسی کلمه sphincter
:
اسفنکتر به عضله‌ای گفته می‌شود که باز و بسته شدن یک مجرای بدنی را کنترل می‌کند.
