معنی فارسی spiderlike
B1به حالتی اطلاق میشود که شبیه به عنکبوها است، معمولاً به لحاظ نحوه حرکت یا ظاهر.
Having the characteristics of a spider, such as agility or being nimble.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مخلوق شبیه به عنکبوت به سرعت در حال حرکت بر روی تار بود.
مثال:
The spiderlike creature moved quickly across the web.
معنی(example):
حرکات شبیه به عنکبوت او را بسیار چابک کرده بود.
مثال:
Her spiderlike movements made her very agile.
معنی فارسی کلمه spiderlike
:
به حالتی اطلاق میشود که شبیه به عنکبوها است، معمولاً به لحاظ نحوه حرکت یا ظاهر.