معنی فارسی spirewise
B1به سمت نوکدار، به صورت مرتب یا به شکلی که به نوک میرسد.
In a manner that is pointed or directed towards a spire.
- ADVERB
example
معنی(example):
تزیینات به صورت نوکدار چیده شده بودند و زیبایی برج را افزایش میدادند.
مثال:
The decorations were arranged spirewise, enhancing the beauty of the tower.
معنی(example):
آنها پروژه را به صورت نوکدار طراحی کردند تا ظاهری مدرن به آن بدهند.
مثال:
They designed the project spirewise to give it a modern look.
معنی فارسی کلمه spirewise
:
به سمت نوکدار، به صورت مرتب یا به شکلی که به نوک میرسد.