معنی فارسی spiry
B1نوکدار، به معنای توپی یا باریک و تیز، معمولاً در مورد قلههای طبیعی استفاده میشود.
Pointed, having a tapered or sharp appearance, often used to describe natural peaks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قلههای نوکدار کوهها پوشیده از برف بودند.
مثال:
The spiry peaks of the mountains were covered in snow.
معنی(example):
موهای او ظاهری نوکدار داشت که او را متمایز میکرد.
مثال:
Her hair had a spiry look that made her stand out.
معنی فارسی کلمه spiry
:
نوکدار، به معنای توپی یا باریک و تیز، معمولاً در مورد قلههای طبیعی استفاده میشود.