معنی فارسی spit and polish
B2فعل یا فرایند تمیز کردن و براق کردن، به ویژه در مورد یونیفورم یا وسایل زندگی روزمره.
The act of cleaning and polishing to make something appear new or pristine.
- IDIOM
example
معنی(example):
سربازان ساعتها به تمیز کردن و براق کردن یونیفورمهای خود پرداختند.
مثال:
The soldiers spent hours doing spit and polish on their uniforms.
معنی(example):
ماشین او در شرایط براق و تمیز بود.
مثال:
His car was in perfect spit and polish condition.
معنی فارسی کلمه spit and polish
:
فعل یا فرایند تمیز کردن و براق کردن، به ویژه در مورد یونیفورم یا وسایل زندگی روزمره.