معنی فارسی spitous
B2واژهای که برای توصیف لحنی به کار میرود که نشاندهنده نارضایتی یا سرزنش باشد.
Characterized by a tone or manner that expresses displeasure or disapproval.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لحن سرزنشآمیز او نشان داد که ناراضی است.
مثال:
Her spitous tone made it clear she was displeased.
معنی(example):
اظهارات سرزنشآمیز او احساسات او را آزار داد.
مثال:
The spitous remarks hurt her feelings.
معنی فارسی کلمه spitous
:
واژهای که برای توصیف لحنی به کار میرود که نشاندهنده نارضایتی یا سرزنش باشد.