معنی فارسی spitkit

B1

کیت مخصوصی که برای نمایش توانمندی‌ها و مهارت‌ها به کار می‌رود.

A kit used for demonstration or showcasing specific skills or techniques.

example
معنی(example):

او کیت خنک‌کننده‌اش را برای نمایش مهارت‌هایش آماده کرد.

مثال:

He prepared his spitkit to showcase his skills.

معنی(example):

کیت خنک‌کننده برای مسابقه ضروری بود.

مثال:

The spitkit was essential for the competition.

معنی فارسی کلمه spitkit

: معنی spitkit به فارسی

کیت مخصوصی که برای نمایش توانمندی‌ها و مهارت‌ها به کار می‌رود.