معنی فارسی sponsional
B1به معنای مرتبط با حامیگری و حمایت از پروژهها یا افراد.
Relating to sponsorship or support.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرکت یک توافقنامه حامیگری با شرکای خود داشت.
مثال:
The company had a sponsional agreement with its partners.
معنی(example):
روابط حامیگری برای همکاریهای موفق کلیدی هستند.
مثال:
Sponsional relationships are key to successful collaborations.
معنی فارسی کلمه sponsional
:
به معنای مرتبط با حامیگری و حمایت از پروژهها یا افراد.