معنی فارسی sponton

B1

نوعی رقص یا حرکت خاص به شیوه‌ای آزاد و بی‌برنامه.

A type of dance or action characterized by freedom and improvisation.

example
معنی(example):

اسپونتون رقصی محبوب در دهه ۱۹۸۰ بود.

مثال:

The sponton was a popular dance in the 1980s.

معنی(example):

هر کسی دوست داشت در اسپونتون در مهمانی‌ها شرکت کند.

مثال:

Everyone loved to join in the sponton at the parties.

معنی فارسی کلمه sponton

: معنی sponton به فارسی

نوعی رقص یا حرکت خاص به شیوه‌ای آزاد و بی‌برنامه.