معنی فارسی sporadin

B1

اسپوریادین، صفتی که به ظهور نامنظم یا پراکنده اشیاء اشاره دارد.

Descriptive term for something occurring sporadically or irregularly.

example
معنی(example):

گل اسپوریادین فقط در فصل‌های خاصی شکوفا می‌شود.

مثال:

The sporadin flower blooms only in certain seasons.

معنی(example):

گیاهان اسپوریادین الگوهای رشد نامنظم نشان می‌دهند.

مثال:

Sporadin plants show irregular growth patterns.

معنی فارسی کلمه sporadin

: معنی sporadin به فارسی

اسپوریادین، صفتی که به ظهور نامنظم یا پراکنده اشیاء اشاره دارد.