معنی فارسی sporadism

B2

اسپورادیسم، پدیده‌ای که به وقوع یکنواخت یا منظم اشاره نمی‌کند.

The occurrence of events irregularly or unpredictably.

example
معنی(example):

اسپورادیسم معمولاً در جمعیت‌هایی که با تغییرات محیطی مواجه‌اند مشاهده می‌شود.

مثال:

Sporadism is often observed in populations that face environmental changes.

معنی(example):

مفهوم اسپورادیسم به توضیح توزیع برخی گونه‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The concept of sporadism helps explain the distribution of certain species.

معنی فارسی کلمه sporadism

: معنی sporadism به فارسی

اسپورادیسم، پدیده‌ای که به وقوع یکنواخت یا منظم اشاره نمی‌کند.