معنی فارسی spreadability
B1قابلیت پخش شدن یا گسترش یافتن یک ماده به سطحی دیگر.
The ease with which a substance can be spread out, often used in cooking or crafting.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت پخش کردن کره کار را آسان کرد.
مثال:
The spreadability of the butter made it easy to use.
معنی(example):
آنها در مورد قابلیت پخش شدن انواع رنگها بحث کردند.
مثال:
They discussed the spreadability of various paints.
معنی فارسی کلمه spreadability
:
قابلیت پخش شدن یا گسترش یافتن یک ماده به سطحی دیگر.
