معنی فارسی spready

B1

پخشی، به معنای باز یا گسترش‌یافته، به‌ویژه در مورد طراحی یا شخصیت.

Characterized by a tendency to spread out or expand.

example
معنی(example):

تابلو طراحی پخشی داشت که توجه را جلب می‌کرد.

مثال:

The painting had a spready design that drew attention.

معنی(example):

شخصیت او بسیار پخش و لذت‌بخش است.

مثال:

Her personality is very spready and enjoyable.

معنی فارسی کلمه spready

: معنی spready به فارسی

پخشی، به معنای باز یا گسترش‌یافته، به‌ویژه در مورد طراحی یا شخصیت.